۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

نامه چهاردهم استاد ماسون به جوينده حقيقت( کمال)


نامه چهاردهم

نوشته اید :

10.- پيوستن يك فرد به يك گروه يا سازمان دلايل گوناگوني دارد كه البته شخصي هستند اما به صورت كلي آيا شما از پيوستن به اين گروه راضي هستيد يا خير و آيا اهداف مورد نظر شما تأمين گرديده است يا نه.
با اين مقدمه تقريبا به تمامي سئوالات شما پاسخ داده ام
در مورد اينكه چه انگيزه اي مرا به عضويت در اين سازمان بر انگيخت ؟!
چند نكته ظريف وجود دارد :
1 - مثل همه انسانهاي ديگر كنجكاوي و جذابيت آشنايي با اسرار سازمان و ورود به يك سازمان كاملا مخفي
2 - سابقه اي كه از بزرگان تاريخ كشورمان داشتم و بهترين ها را عضو اين سازمان يافته بودم
3 - نقش اعضاي اين سازمان در استقرار آزادي و قانون در جهان ( انقلاب فرانسه - انقلاب مشروطيت ) و غيره ...
4 - وقتي به اطرافم نگاه مي كردم و آشنايي كه با بزرگمردان و برجستگان جامعه پيدا مي كردم و آنان را عضو اين سازمان مي يافتم .
از جمله بستگاني كه عضويت داشتند و نماينده مجلس بودند .
5 - اشتياق و علاقه به ورود به باشگاه بزرگان كشور ( اين در حالي بود كه من اگر چه جوان بودم ولي از بسياري از مديران كهنه كار فعال تر و پر تحرك تر بودم )
6 - جذابيت اين نكته كه هيچ فرد عادي نمي توانست در اين محفل راه يابد .
و تنها شايستگان ممكن بود اجازه ورود را دريافت دارند .
و اين سئوال كه از ورود خود به اين سازمان راضي هستم يانه ؟!
بايستي اذعان كنم كه من زماني ( سال52 تا 55 ) مراحل سه گانه را گذراندم و آنگاه كه به درجه استادي رسيدم بعلت مسافرت به آمريكا و بعد انتقال به به يکي از استانهاي کشور نتوانستم در جلسات لژ شركت كنم .
و در واقع آنزمان كه بايستي از عضويت آنچه را كه ميخواستم دريافت كنم آغاز تظاهرات و انقلاب بود.
و من به هيچ يك از نظراتم نائل نيامدم و علاوه برآن خسارت و هزينه آنرا نيز پرداخت كردم .
دوست من در اروپا براي ورود به يك لژ كافيست كسي مستقيما به آن لژ يا گراند لژ نامه بنويسد .علاقمندي خود را عنوان كند .
ولي در ايران چنين نبود .
در ايران افراد شناسايي ميشدند و اگرشايستگي اجتماعي - شغلي ، سياسي ، فرهنگي و .... داشتند مدتها زير نظر بودند تا ببينند كه آيا علاقمندي به ورود در سازمان راهم دارد يا نه .اگر علاقمند بود و اظهار علاقه برای ورود می کرد ، آنوقت او راآن فرد يا افرادي كه زير نظر داشتند و خود استاد بنا بودند به لژ معرفي مي كردند و طي تشريفات خاص با چشم بسته و با وسواس فراوان پس از بررسی و تحقیق بازرسان در سراسر کشور و تمام لژهاي ايران و آزمون هائی که بیشتر جنبه سئوال و جواب داشت توسط هر چند نفر از استادان و بنایان که در لژ حضور داشتند و اخذ رای در غیاب جوینده حقیقت که در اطاقی دیگر زیر نظر بود و در صورت رای مثبت تمام حاضران اجازه ورود مي دادند .
و پس از آن بود که مراحلی را طی می کرد و بعنوان شاگر د یا مبتدی در لژ حضور میافت .
و تا زمانیکه به درجه دوم یاری نمی رسید مجاز به سخن گفتن و سئوال کردن و رای دادن در لژ نبود و فقط بایستی می نشست و مراحلی را که در مورد خودش طی شده بود در مورد تازه واردین مشاهده میکرد .
در ايران شما نمي توانيد حتي يك فرد عادي را بيابيد كه عضويت در اين جمعیت را داشته باشد .
ولي در اروپا ، حتي راننده تاكسي و صحاف و دفتر دار بنگاه معاملات ملكي عضويت دارند .
ورود به لژها در اروپا و امریکا بسيار سهل است .
كافيست با يك عضو آشنا باشيد .
وگرنه ميتوانيد راسا از لژی یا از گراند لژی درخواست كنيد .
بهر حال من خسارت عضویتم را پرداختم ولي سودي نبردم .
اميد است كه پاسخ كاملي بشما داده باشم .
لطفا همانطور كه قول داديد تمام سوابق را معدوم سازيد .
من يك كپي از مكاتبات را دارم و هر زمان كه مصلحت بود و شما بخواهيد برايتان خواهم فرستاد .
با آرزوی آزادی ایران عزیز
شب خوش : استاد

۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

نامه سيزدهم استاد ماسون به جوينده حقيقت(کمال)



نامه سیزدهم

مقدمات تشكيل " لژ بزرگ ايران "

گفتيم كه لژ بزرگ اسكاتلند پس از جنگ جهاني اول لژهايي را در جنوب ايران تاسيس كرده كه البته نه ايراني بودند و نه براي ايرانيان .
در آن هنگام لژ بزرگ اسكاتلند سرگرم درگيري با " گراند اوريان " فرانسه بود كه رقيب تازه اي از راه رسيد لژ بزرگ ملي فرانسه ، چنان كه از نامش بر مي آيد ، لژي بود ملي كه فقط در فرانسه و سرزمينهاي ماوراء بحار فرانسه فعاليت داشت و تا سال 1955 نيز هيچ لژ غير فرانسوي تاسيس نكرده بود .
اما پس از تماس نمايندگان لژ پهلوي ( همايون ) در پاريس با " استاد اعظم " لژ مزبور ، گراند لژ ملي فرانسه خود را بر سر يك دو راهي ديد :

1 - انصراف از سياست ملي بودن لژ و اقدام به تاسيس لژهاي غير ملي

2 - واگذاشتن لژ پهلوي ( همايون ) در دامان " گراند اوريان "

لژ بزرگ ملي فرانسه اولين راه را انتخاب كرد و اولين لژ غير فرانسوي خود را در ايران تاسيس كرد و هفت تن از اعضاي لژ پهلوي ( همايون ) كه منحل شده بود به پاريس رفتند و به عضويت لژ " كنفيانس " شماره 25 درآمدند .

سپس به تهران بازگشتند و در 13 اكتبر 1955 ( 20 مهرماه 1334 ) لژ "مولوي " را به شماره ي 49 در تهران تاسيس كردند .

در ابتداء قرار بود كه لژ جديد 2 لژ ديگر در ايران تاسيس كند تا بتواند تشكيل لژ بزرگ ناحيه اي بدهد .

لذا لژ مولوي پس از تاسيس چاپتر " مولوي" در دوم مه 1960 / 12 ارديبهشت 1339 در تهران اقدام به تاسيس 3 لژ " سعدي" - "فروغي " و "حافظ " كرد كه در سه روز پياپي 17و 18 و 19 ماه مه 1960 ( 27- 28 - 29 ارديبهشت ماه 1339) در تهران و شيراز افتتاح شد و بالاخره " لژ بزرگ ناحيه اي ايران " تاسيس شد .

لژ بزرگ اسكاتلند نيز لژ هاي : تهران - كورش و خيام را در تهران تاسيس كرد .

همچنين لژ بزرگ متحد آلمان ، لژهاي " مهر " آفتاب " و " ستاره سحر " را در ايران تاسيس نمود .

در نتيجه فعاليتهاي زيادي شد تا جبهه واحد فراماسوني وابسته به طريقت اسكاتلند شكل بگيرد و با تشكيل كميسيوني براي تدوين " قانون اساسي " و تنظيم آينده ي " لژ بزرگ ايران " و كسب رضايت گراند لژهاي مادر (اسكاتلند - فرانسوي - آلماني ) قانون اساسي " لژ بزرگ ايران " تهيه و با امضاي نهايي آن توسط روساي گروههاي سه گانه ( فرانسوي - اسكاتلندي - آلماني ) : دكتر سعيد مالك - سي.آي.قيري - مهندس شريف امامي و ارائه " قانون اساسي " به مادر لژها و كسب اجازه آنان .

افتتاح لژ بزرگ ايران با شركت 27 لژ موجود در ايران بوجود آمد .

و سرانجام لژ بزرگ ايران مركب از14 لژ وابسته به لژ بزرگ اسكاتلند

- 10 لژ وابسته به لژ بزرگ ملي فرانسه

- 3 لژ وابسته به لژ بزرگ متحد آلمان تشكيل شد و در دهم اسفندماه 1347 مطابق با اول مارس 1969 مراسم تاسيس و تقديس و استقرار افسران آن با حضور نمايندگان اعزامي از لژ بزرگ اسكاتلند . در تهران انجام شد .

لژ هاي 27 گانه ي لژ بزرگ ايران به ترتيب شماره ي ثبت آنان در فهرست
لژ بزرگ عبارت بودند از :

1 - روشنايي
2 - مولوي
3 - تهران
4 - كورش
5 - خيام
6 - سعدي
7 - فروغي
8 - حافظ
9 - ستاره سحر
10 - شمس تبريزي
11 - ناهيد
12 - ابن سينا
13 - مزدا
14 - لافرانس
15 - كسري
16 - اصفهان
17 - آريا
18 - خوزستان
19 - اهواز
20 - كيوان
21 - ژاندارك
22 - نور
23 - شيراز
24 - داريوش
25 - كرمان
26 - فارابي
27 - مشعل
لژ بزرگ ايران
10 سال عمر كرد يعني از سال 1347 تا 1357 و در اين مدت تعدادي لژ جديد افتتاح شد كه اسامي آنها تا كنون فاش نشده است .
جلسات لژها غالبا در مقر لژ بزرگ ايران خانه شماره 410 خيابان ( خيام ) بهارستان تشكيل ميشد همه لژ ها در اداره ثبت انجمنها و موسسات غير انتفاعي در ايران ثبت شده است . داراي اساسنامه بوده و بر اساس قانون اساسي گراند لژ ايران ( لژ بزرگ ايران ) بكار خود ادامه مي دادند .

در لژها گفتگو و بحث در مسائل سياسي و مذهبي ممنوع بوده است .

شب خوش : استاد


*

نامه دوازدهم استاد ماسون به جوينده حقيقت


نامه دوازدهم

لژ هاي اوليه در ايران


عمر مشروطه ي ايران كوتاه بود ...
با ترور ناصرالدين شاه قاجار آغاز شد و متاسفانه با سلطنت رضاشاه پهلوي خاتمه يافت ....
و چون تجديد حيات فراماسونري نوين در ايران پديده اي بود كه بدون ترديد به واقعه ي مشروطه ارتباط داشت ، طبعا مورد بي مهري قرار گرفت و لژهاي فراماسونري تعطيل شد و ايرانيان از عضويت در لژها ممنوع شدند .
با اين حال ، در زمان حكومت رضاشاه فراماسونهاي قديمي در خفا گرد هم مي آمدند و يكي دو لژ نيز كه مربوط به ماموران سياسي و اقتصادي و بازرگاني خارجي بود در حوزه ي قرارداد نفت جنوب باز بود و فعاليت مي كرد ليكن ايرانيان اجازه نداشتند در هيچگونه كاري كه مربوط به فراماسونري ميشد شركت جويند .
در آن زمان چند لژ در ايران فعاليت داشت كه مربوط به اتباع خارجي بود .
اين لژ ها عبارت بودند از لژ مسجد سليمان - لژ آبادان كه به زبان انگليسي بدون شركت ايرانيان كار مي كرد .
بعلاوه لژ ديگري بنام " لژ خزعل خان " در بندر خرمشهر (محمره آنروز) تشكيل ميشد كه در اوايل قدرت رضاشاه با دستگيري و تبعيد "شيخ خزعل " به تهران بطوريكه خواهيم نوشت خود بخود بسته و تعطيل شد .
لژ روشنائي در شيراز نيز براي اتباع خارجي تشكيل گرديد.


*

تشكيل لژ همايون

فرمان تشكيل لژ پهلوي ( همايون ) روز 24 نوامبر 1951 كه مطابق با سال فراماسوني 5951 و سال 1330 شمسي بود صادر گرديد و به امضاء رسيد.
در اين فرمان تاكيد شده است كه رئيس لژ محمدخليل جواهري و اعضاء موسس آن :
دكتر محمود هومن - ميرسلاوبادين - جعفر رائد - محمدعلي امام - - محمد قريشي و ارنست برون مي باشند .
( محمد خليل جواهري از استادان فراماسونري با درجه 33 بوده است كه شرح حال او از حوصله اين يادداشت ها خارج است .)
( لژ همايون ابتدا با نام پهلوي تشكيل گرديد ولي چون مورد اعتراض و ايراد قرار گرفت با اجازه استاد اعظم قاهره نام آن به همايون تغيير كرد )
اين لژ تابع گراند لژ اوريان فرانسه بود .
لژ همايون پس از 5 سال فعاليت تعطيل گرديد .


*
تشكيل لژ بزرگ ايران

پس از سقوط رضاشاه در شهريور 1320 جو آزادي و دموكراسي در ايران به وجود آمد كه چند سالي بطول انجاميد .
در اين فرصت احزاب - گروه ها - جمعيتها - و روزنامه هاي گوناگون از فرصت استفاده كردند و اعلان موجوديت كردند و در مراكز قدرت ( مخصوصا مجلس شوراي ملي ) وارد ميدان مبارزه سياسي كشور شدند.
محمد خليل جواهري كه در خارج از ايران فراماسون شده بود در سال 1317 به ايران آمد و قصد فعاليت ماسوني داشت .
اما اعضاي سابق " لژ بيداري ايران " با نظر او موافق نبودند و محيط اجتماعي وقت را براي كار مناسب نمي ديدند .
پس از شهريور 1320 نيز جواهري نتوانست اعضاي سابق لژ بيداري ايران را باخود همراه كند .
لذا خود مستقيما با " المحفل الاكبرا المثالي العالمي " ( لژ بزرگ ايده آل جهاني ) در مصر تماس گرفت و پس از مطالعاتي كه نماينده ي "گراند لژ" در تهران انجام داد ، سرانجام فرمان تاسيس " لژ پهلوي " در روز 24 نوامبر 1951 (3 آذر 1330 ) صادر شد و اولين جلسه آن در خانه خود محمد خليل جواهري تشكيل يافت .
(چندي بعد همانطور كه در بالا گفته شد بعلت اعتراض و مخالفت اعضاي سابق لژ بيداري كه در دربار پهلوي نفوذ داشتند نام لژ از" پهلوي "به "همايون "تغيير يافت . )

لژ همايون " پهلوي" در مدت 5 سال فعاليت خود چهار لژ در شهرهاي اهواز - تبريز - خرمشهر و اصفهان تاسيس كرد .
مخالفت با لژ "پهلوي" ( كه از سوي اعضاي لژ روشنايي" تابع لژ بزرگ اسكاتلند" و نيز اعضاي لژ بيداري ايرانيان كه تابع " گراند اوريان"فرانسه بود انجام گرفت ) و تمايل عده اي ازاعضاي " لژ پهلوي " (همايون) كه خواهان نزديك شدن به لژهاي انگليسي بودند موجب گرديد كه نمايندگان لژ همايون دركنفرانس 1955 / 1334 پاريس شركت كردند و با گفتگوهايي كه با اجازه ي محمد خليل جواهري با لژ بزرگ ملي فرانسه كه تابع لژ بزرگ اسكاتلند بود كردند قرار شد محمد خليل جواهري ، " لژ همايون " را منحل كرده و مقدمات تشكيل لژ بزرگ ايران را فراهم سازند .


شب خوش :استاد

*