۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۴, پنجشنبه

مصاحبه کتبي





دوست گرامي آقاي…….. ، سلام
چندي پيش از من خواسته بوديد كه كمي درباره فراماسونري با شما گفتگو كنم و چون در آن زمان حال مناسبي نداشتم به آينده موكول كردم .
اگرچه هنوز گرفتار بيماري و درمان و بيمارستان هستم و نميدانم كه فرصت ديگري باشد يا نه لذا اگر سئوالي داريد بفرماييد .
من تا آنجا كه اطلاع دارم و مجاز به بيان هستم شما را راهنمايي خواهم كرد .
فقط يك شرط وجود دارد كه شما متعهد شويد آنچه را دراين باره باهم گفتگو مي كنيم، نه با كس ديگري سحن بگوييد و نه از آنها براي انتشار مطلبي استفاده كنيد و نه بصورت مكتوب نگهداري كنيد .
بنابراين هرچه را باهم صحبت مي كنيم همان زمان معدوم سازيد .
البته آنچه را كه كه من اطلاع نداشته باشم ( چون در اين جمعيت هركسي تا آنجا مي داند كه پيش رفته است نه بيشتر يعني تا درجه اي كه خود در آن قرار دارد ) ميگويم نميدانم .
و آنچه را كه نمي توانم بگويم خواهم گفت مجاز نيستم.
و اگر از سخني طرفه رفتم آنرا دنبال نكنيد .
چون مجاز به بحث و بيان آن نيستم .
از شما خواهش مي كنم كه حتي اين نوشته مقدماتي را هم پس از مطالعه پاك كنيد .

شب خوش استاد



*

استادگرامي......،سلام
ازاينكه مدتي است نتوانستم براي شمانامه اي ارسال كنم شرمنده ام وآن هم دوعلت داشت:
يكي اينكه همانطوركه خودتان قبلا ًاطلاع داده بوديد، بيماري شما بود كه نخواستم خداي ناكرده مزاحم شما شوم.
نكته دوم هم انبوه كارهاي اداري بودكه خوشبختانه فعلاً ازحجم آن اندكي كاسته شده است.
البته علت اول بيشتر مد نظر بنده بود كه خوشبختانه در نامه آخرتان خبربهبودي نسبيتان را داديد و خوشحالم كرديد.
درموردسئوالات بنده درمورد فراماسوني گرچه ازاولين نامه اي كه نوشتيد وفرموديد حاضريد به سئوالات بنده پاسخ دهيد،روزشماري مي كردم تا موافقتتان رامجدداًاعلام نمائيد.
دراين مدت شرط ادب ندانستم كه دراين باره مزاحم شما شوم.
چون كه هم حالتان مساعد نبودهم محدوديتهاي مربوط به اين موضوع سبب شد باوجود اشتياق فراوان به روشن شدن مجهولات فراوانم دراين مورد،سكوت كنم تاخودشمااعلام موافقت مجدد نمائيد.
پيش ازهرچيزتمام شرايط اعلام شده شمارا كاملاً قبول دارم و با توجه به اوضاع واحوال آشفته همه اين شروط راموجه ومعقول مي دانم.
سئوالات بنده دراين زمينه بسيارزياد است.
من آن نكاتي راكه فعلاً در ذهنم دارم مطرح مي كنم و روش پاسخ دادن به آنها را به شما واگذارمي كنم تا هرطوركه صلاح بدانيد اقدام نمائيد.
آنچه فعلاً برايم مطرح است به شرح زيراست:
1 – مسلما ًفراماسونري هم مانند هرمكتب فكري برپايه مكاتب ديگر بنيان يافته و مانند هر مكتبي در طول زمان دچار تحولات فراواني بوده وهست.
مي خواهم بدانم ريشه هاي فراماسوني چه مكاتبي هستند و اولين بار در كدام تاريخ اين مواد اوليه باهم تركيب شده ونام«فراماسوني»يافته اند.
2- فراماسونها چه ارتباط فكري با نحله هاي سرّي ديگر مانند «گنوستيكها»،«كاتارها»،«شواليه هاي صليب گل سرخ»،«شواليه هاي صهيون»،«كابالاتيستها»وغيره دارد.
3- اولين كشوري كه فراماسونري درآن پاگرفت چه كشوري بود.
4- اصول اوليه وزيربنائي فراماسوني چيست.
- 5 آيااين اصول دركتابي جمع آوري شده اند ياخير.
6- نقش هنرها وادبيات درمعرفي اصول فراماسونري چيست.
كدام رمان يا داستان رامي شناسيد كه برمبناي اصول فراماسونري نوشته شده باشند.
(مانند رمان «تهوع»سارتركه براي معرفي اصول«اگزيستانسياليسم»نوشته شده است.)
-7آيا درفراماسونري هم انشعاب ديده مي شود يا كه مكتبي يكپارچه است.
8- آغاز فراماسونري در ايران كي و كجا بود و درحد امكان سير تحول فراماسونري درايران ازابتدا تا كنون چه بوده است.
9- نقش فراماسونري درفرهنگ وسياست معاصرايران چيست.
10- پيوستن يك فرد به يك گروه يا سازمان دلايل گوناگوني دارد كه البته شخصي هستند اما به صورت كلي آيا شما از پيوستن به اين گروه راضي هستيد يا خير و آيا اهداف مورد نظر شما تأمين گرديده است يا نه.
البته سئوالات ريز و درشت فراواني دارم كه اكنون حضور ذهن ندارم و در آينده آنها راهم مطرح خواهم كرد گر چه به دليل كلي بودن سئوالات فوق پاسخ دادن به آنها هم وقت گير است و مسلماً مزاحمت زيادي براي شما دربر خواهد داشت.
اگركتاب يانشريه اي به صورت eBook داشته باشيد كه در رابطه با موارد مطرحه شده باشد و بتوانيد برايم ارسال كنيد، بسيار سپاسگذار خواهم شد.
به هرحال نمي دانم چگونه مراتب سپاسگذاريم را از شما مطرح نمايم.
آشنائي با شما در اين زمينه- مانند زمينه هاي ديگر- برايم فرصتي مغتنم بودكه بتوانم پاسخي درخور براي سئوالات بي حد وحصر خود داشته باشم.
فقط كسي مي تواند مراتب شادي مرا درك كند كه خودعمري را در جستجوي دانش گذرانده باشد و يافتن پاسخ مجهولات برايش مهمترين ركن زندگي باشد.
بازهم از شما ممنونم كه با وجود بيماري وقت گرانبهايتان راصرف پاسخ گوئي به سئوالات بنده مي كنيد.

شاد و سربلند باشيد ارادتمند: جوینده حقیقت
20/11/85

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر