۱۳۸۸ خرداد ۱۶, شنبه

نامه اي ديگر از جوينده کمال به استاد ماسون

نامه جوینده حقیقت
استاد گرامي ،سلام
اميدوارم حالتان خوب باشد. متن آخرين نامه تان راخواندم.
سئوالات ريز و درشت بسياري در مورد فراماسوني درذهنم وجود دارد كه مطرح كردن همه آنها در يك نامه مقدور نيست و پاسخ دادن به آنها براي شما ايجاد زحمت خواهد كرد.
اماجسارتاً موارد زير را مطرح مي كنم و سئوالات ديگر را به وقت ديگري موكول مي نمايم تاباعث خستگي شما نشوم.
1 - فرموده بوديد افشاي اسرار فراماسونري جرم است .
.اين مطلب به نظر من پارادكسي به همراه دارد.
فرض بفرمائيد آقاي«الف» بخواهد عضو فراماسونري شود .
اگراين فرد به زيروبم فراماسونري واصول وروشها وايده آلهاي فراماسونري آشنا نباشد،چگونه ميتوان عضويت اوراازروي فكرومطالعه دانست؟
بنا براين براي اينكه آقاي «الف» به عضويت آگاهانه فراماسونري درآيد، ناچار بايد قبل از پيوستن به لژ، اصول و مباني فراماسونري را بداند و درعين حال آزادي «بله ياخير» گفتن راداشته باشد.
حال اگرآقاي«الف» با بررسي اين اصول نخواست به عضويت لژ درآيد تكليفش چيست؟
2- در نامه تان به «گوته»و«موتزارت»اشاره فرموده بوديد.
دراينكه اين افراد در كنار بسياري ديگر از نويسندگان و هنرمندان فراماسون بوده اند شكي نيست.
آنچه بيشتر مورد نظرمن بود اين بود كه كدام اثراين افراد تحت تأثير اصول فراماسونري است و مي توان به آنها در اين مورد خاص استناد كرد.
البته«موتزارت» اپراي «ني سحرآميز» را در بيان اصول فراماسونري نوشته اما نكته اي كه در اين مورد وجود دارد، پيچيدگي و ابهام زياد در بيان سمبولها و رمز هاست.
اين مورد در«كيمياگري»هم صدق مي كند.
معمولا ًكتابهاي كيمياگري به قدري سرشار از سمبولها و رمزهاي پيچيده است كه درك آنها براي متخصصان فن هم دربعضي مواقع غير ممكن است.
مثالي كه در مورد رمان«تهوع» اثر«سارتر» زده بودم نمونه خوبي از بيان اصول فلسفي در قالب رمان است.
به طوركلي نقادان معتقدند «سارتر» درقالب رمان وداستان ونمايشنامه براي بيان اصول«اگزيستانسياليسم» بسيارموفقتر بوده تا دركتابها و رساله هاي فلسفيش.
حال سئوالي كه دارم اين است كه آيا مشابه رمان «تهوع» درآئين فراماسونري هم وجود دارد يا خير و به بيان بهتر در بيان نمادها و رمزهاي فراماسونري ،رمان ياداستاني مي شناسيد؟
۳ - چرا با اينكه آن همه كتاب به زبانهاي مختلف درباره فراماسونري نوشته شده ، درزبان فارسي تعداد اينگونه كتابها به تعداد انگشتان يك دست هم نمي رسد؟
آيامي توان علت اين امررابه ضعف فراماسونري ايراني نسبت دادياعلت چيزديگري است؟
4- چرانام فراماسونري – باتوجه به اينكه اين مسلك همواره مورد توجه روشنفكران وهنرمندان وبه طوركلي افرادمطرح جوامع گوناگون بوده است- اين همه طنين تيره وتاري دارد؟
آيانمي توان يكي ازعلتهاي اين مسئله را پنهان كاري فراوان فراماسونري در مورد اصول و بنيانهاي آن دانست؟
اگراين همه مخفي كاري وجود نداشت ، آيا فراماسونري ازجايگاه بهتري دربين مردم برخوردار نمي شد؟
ارادتمند جوینده حقیقت3/12/85

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر