۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

نامه بيستم استاد ماسون به جوينده حقيقت (کمال)


نامه بیستم

دوست گرامي ..... سلام ،

در آن مقاله از آقاي فرهاد عرفاني( مزدك) نكته ديگري بود كه فراموش كردم ياد آور شوم .
و آن اينكه نوشته بود :
« نقل به مضمون : در سال 57 كه آزادي لازم وجود داشت اسماعيل رائين دست بكار بزرگي زد و انتشار كتاب فراماسونري بود كه پته 250 ساله جاسوسان و ... را روي آب ريخت !»
در اين مورد نيازي به يادآوري نبود ولي تكرار آن خالي از ضرر است و آن اينكه اسماعيل رائين نبود كه اين كتاب را منتشركرد .
بلكه در سال 1968 ميلادي ( 1347 خورشيدي)اين كتاب با فرمان شاه توسط ساواك در ايتاليا چاپ ومنتشر گرديد .
و براي توزيع به داخل كشور آورده شد .
و انگيزه چاپ آن اين بود :
كه محمدرضاشاه پهلوي از قدرت روزافزون سازمان فراماسونري ايران در پست هاي كليدي كشور و احتمال يك كودتاي خزنده به وحشت افتاده بود و با مشاورت اميراسدالله علم مشاور نزديك ويارو رازدارخود چاره جويي مي كرد.
و با پيشنهاد علم از سوي شاه به ساواك دستور مقابله داده شد .
ساواك هم يكي از مشاورين مطبوعاتي خود بنام اسماعيل رائين را مامور اين كاركرد .
« و اسماعيل رائين با در اختيارداشتن اطلاعات ويژه ساواك و عناصر نفوذي در فراماسونري و كتابخانه هاي خارج از كشور به تهيه دوجلد اول و دوم اين كتاب پرداخت و آنچه را كه مي توانست در تخريب افكار عمومي انجام دهد انجام داد »
كه با هزينه ساواك در ايتاليا چاپ و به داخل آورده شد و ساواك خود نيز در توزيع آن غير مستقيم نقش داشت .
و وعده داده شده بود كه در جلد سوم اسامي فراماسون هاي حاضر در كشور افشاء خواهد شد.
اين امر نه موجب تضعيف فراماسونري شد بلكه ايرانيان كنجكاو و راز و رمز طلب بسوي آن كشيده شدند و در مدت بسيار كمي تعداد لژها از 3 به بيش از 32 رسيد .
و همچنين انتشار 2 جلد كتاب كه تحريفات فراوان داشت موجب خشم فراماسونري ايران گرديد .
و ازطرفي شخص اسماعيل رائين به عنوان فردي فرصت طلب و شارلاتان و غير صالح معرفي گرديد .
همچنين عدم اعتماد سازمان فراماسونري را نسبت به شاه فراهم ساخت ( در فراماسونري هرگونه تعرض به شاه و رئيس جمهوري ورهبر کشور ممنوع است و حتي در شامهاي برادرانه اولين گيلاس نوشابه را بسلامتي رهبر مملكت مي نوشند ) .
شاه كه از اين اقدام خود علاوه براينكه بهره اي نبرد با عدم اعتماد فراماسونها روبرو شد، با انتشار جلد سوم در ايران مخالفت كرد و دستور جمع آوري كتاب را به ساواك داد .
از اين تاريخ بود كه ساواك كمر به جمع آوري اين كتاب بست و آنرا جزو كتابهاي ضاله منظور كرد .
ساواك به جستجو پرداخت تا بلكه بتواند كتابها را در تيراژي كه منتشر شده بود جمع آوري كند ولي بطور كامل موفق نشد .
اين موضوع گذشت تا انقلاب فرا رسيد .
با سقوط رژيم پهلوي و انحلال ساواك افرادي بفكر سودجوئي افتادند .
يكي از آنان جعفري مدير عامل بنياد چاپ و انتشار اميركبير بود كه پيش از اين 2 جلد را در ايران تجديد چاپ كرده بود .
و در سال 57 مجددا به تجديد چاپ 2 جلد كتاب پرداخت .
و در فاصله بسيار كمي بعلت ناياب شدن كتاب به تجديد چاپ 2جلد اول و دوم و همچنين تجديد چاپ جلد سوم براي اولين بار در ايران پرداخت .
و هر 3 جلد را كه هر جلد آن حدود 1000 صفحه بود تجديد چاپ و منتشر كرد .
و ديگري شخص اسماعيل رائين بود كه با انحلال ساواك خود را صاحب اصلي كتاب مي دانست و عليه انتشارات اميركبير در دادسراي تهران طرح دعوا كرد و باتفاق ماموراجراء دادگستري به چاپخانه اميركبير مراجعه مي كند.
در آنجا با مقاومت سخت كارگران چاپخانه روبرو ميشود.
و در حالي كه جعفري مدير عامل انتشارات اميركبير هم حضور داشته با كارگران گلاويز ميشود كه در همان حال به دليل عارضه سكته جان خود را از دست ميدهد .
بنابراين او به دليل سود جوئي جان خود را از دست داده نه به دليل چاپ و انتشار كتاب در سال 57 .
چون اين كتاب اولين بار در سال 1968 ميلادي در ايتاليا و در سال 1347در ايران منتشر شده بود .
اين آقاي عرفاني شاعر با كلماتي كليدي و شعار گونه به القاء نظرات خود پرداخته .
براي نمونه ميگويد:
هيچ فراماسوني بشما كارت شناسائي نشان نميدهد !
يعني به هركس ميشود عنوان فراماسون داد .
يا اينكه اسماعيل رائين در سال 57 (ابتداء به ساكن) به انتشار كتاب پرداخته و به همين دليل جان خود را از دست داده است و .......( اسماعیل رائین در زمانی که چاپ و انتشار یک شبنامه در رژیم گذشته کار آسانی نبود با کدام مجوز و کدام بودجه این کار بزرگ را در آن تیراژ انجام داده !؟ خود قضاوت کنید!)
بهر حال اين مختصري بود كه لازم بود تذكر دهم .

شب خوش : استاد

*

۸ نظر:

  1. با تشكر از استاد در مورد اسماعيل رائين تا جايي كه من در تحقيقاتم متوجه شدم، ايشان قصد ورود به فراماسونري را داشته كه نظر اكثريت اعضاي لژي كه ايشان به آن معرفي شده بود نسبت به وي منفي بود و ايشان موفق به ورود نشد و همين باعث حس منفي و انتقام جويانه‌اي در او شد كه با كمك اسدالله علم و پشتيباني ساواك بصورت كتابي 3جلدي در اين زمينه پديدار شد.
    ضمن اينكه فقط شاه پهلوي در جهت تخريب فراماسونري قدم بر نمي‌داشت بلكه حكومت فعلي هم از اين حربه براي اعدام مخالفان خود استفاده زيادي كرده و مي‌كند.

    پاسخحذف
  2. سيناي عزيز سلام آنچه ميدانيم آنست که اسماعيل رائين در هيچ يک از لژها وارد نشده و اگر چنين اقدامي کرده باشد معمولا بايستي از طريق دو نفر از استاد فراماسونها معرفي شده باشد . که در اينباره هيچ سابقه اي وجود ندارد و هيچ يک از اعضاي لژهاي ايران اورا معرفي نکرده است . و اگر او تمايل به ورود داشته مسئله شخصي بوده ولي آنچه مسلم است او جزو کارشناسان اجتماعي فرهنگي وابسته به ساواک بوده و ماموريت تاليف و تدوين کتابي را براي خراب کردن فراماسونها که در آن زمان در اوج قدرت و در تمام پستهاي کليدي دولتي و اجتماعي حضور داشتند به معرفي امير اسدالله علم و موافقت شاه اقدام کرده و هزينه هر سه جلد کتاب وسيله ساواک پرداخت شده است .و ........که شرح آن دراينجا نمي گنجد

    پاسخحذف
  3. با سلام مجدد به داريوش عزيز
    من در مورد قصد اسماعيل رايين براي عضويت در فراماسونري و راي منقفي اعضا به ايشون از يك استاد فراماسونري شنيدم. حالا اينكه مدرك اين موضوع در جايي منتشر نشده هم ممكنه به خاطر مسائل اطلاعاتي باشه كه ساواك جلوي انتشارش رو گرفته.
    به هر حال موفق باشيد و سرفراز

    پاسخحذف
  4. سيناي عزيز در لژهاي لژ بزرگ ايران ورود هر متقاضي به لژ تشريفات خاصي داشته . که قسمتي از آن چنين است که فرد متقاضي را بايستي حتما دونفر از استادان کتبا به لژ معرفي کنند و آن زمان مطالعه برروي روحيات . افکار - اعمال و شايستگيهاي آن فرد وسيله گروهي از بازرسان که حد اقل دونفر يا بيشتر ميباشد انجام ميشود و پس از آنکه آنان فرد متقاضي را شايسته ورود ميدانستند آن زمان در يک جلسه با چشم بسته اورا به لژ وارد ميکردند و تمام اعضاي لژ مجاز بودند که از او سئوالاتي را که در ارتباط با تقاضاي ورودش بکنند واو ملزم به پاسخگوئي بوده است . سپس اورا از لژ خارج کرده در اطاقي ميگذاشتند و در را برروي او مي بستند و اعضاي لژ به بحث و مداقه مي پرداختند و در مورد ورود متقاضي راي ميگرفتند.و اگر ورود او با راي قاطع تمام اعضاي موجود درلژ صورت ميگرفت . مجددا اورا با چشم بسته وارد کرده و ساير تشريفات را انجام ميدادند . ( راي ممکن است بصورت بلند کردن دست يا راي مخفي انداختن راي در کيسه باشد) و اگر مورد تائيد نبود اورا از همان راهي که آمده بوده از ساختمان خارج ميکردند . اين متقاضي نمي توانست تا يکسال ديگر مجددا تقاضاي ورود در هريک از لژهاي لژ بزرگ ايران را داشته باشد . بنابراين آن استادي که بشما چنين گفته بايستي نام لژ و معرف هاي او را نيز بداند . وگرنه چنين ادعائي مردود است .

    پاسخحذف
  5. درسته داريوش جان
    تمام مطالبي هم كه راجب نحوه عضويت گفتي درسته. ايشون هم طبق قوانين به لژ معرفي شد و من هم صحبت از ورود غيرقانوني و يا با فشار ساواك و غيره نكردم.
    نميدونم جطور شما اينطور برداشت كردين.

    پاسخحذف
  6. سيناي عزيز تلقي من از عضويت در لژها با تلقي جنابعالي مطابقت ندارد . و من سخني از فشار ساواک و ورود غيرقانوني بيان نداشته ام . يک نفر متقاضي که وسيله دونفر از استادان معرفي ميشود براي حداقل مدت يکماه ناماو در تابلوي مخصوصي در تمام لژهاي تابع لژ بزرگ در سراسر کشور اعلام ميشود تا هريک از اعضاي لژهاي تابعه اطلاعات و نظراتي دارند بيان کنند و يا به لژ مورد درخواست متقاضي منعکس سازند . و پس از آن آن تشريفات ديگر که عبارت از بررسي بازرسان و جلسات ابتدائي با چشم بسته انجام ميشود . در مورد آقاي اسماعيل رائين هيچيک از اين تشريفات انجام نشده . بنابراين اينگونه استنباط ميشود که ايشان براي منظوري که داشته چه بسا از افرادي که از ماسون بودن آنان اطلاع داشته تقاضاي معرفي و ورود کرده ولي پذيرفته نشده است . و او موفق نشده به آمال و آرزوهايش برسد . بنابراين او هيچگاه عضويت نيافته است . شاد و سرافراز باشيد .

    پاسخحذف
  7. درسته دوست عزيز عضويت ايشون پذيرفته نشد و پس از اون ايشان شروع به نوشتن اين كتاب كردند

    پاسخحذف
  8. سيناي عزيز من نميدانم شما چند سال داريد و در آن زمان که کتاب منتشر شد چند سال داشته ايد . ولي توجه داشته باشيد در آن زمان هيچکس در ايران قادر نبود حتي يک شبنامه يک برگي را در چاپخانه به چاپ برساند و انتشار دهد . و از طرفي آن چند جلد کتاب قطور که از چندين هزار برگ افزون بود و با آن تيراژي که منتشر شد سرمايه اي هنگفت را مي طلبيد که از حيطه قدرت آقاي رائين که هيچ از حيطه قدرتو امکانات سرمايه داران بزرگ هم خارج بود و از سوي ديگر در آن شرايط فقط و فقط يک دستگاه قادر بود چنين کند و آن نيز ساواک . و اسماعيل رائين هم يک عنصر مزدور براي ساواک بد که اين وظيفه را عهده دار شد . و هيچ انگيزه شخصي موجب انتشار کتاب نبود جز دستور ساواک که با موافقت شاه صورت گرفته بود . بنابراين نظريه جنابعالي در اين زمينه مردود است . شاد و شادکام باشيد .

    پاسخحذف